پروین بهمنی، هنرمندی که از نمادهای زنان موسیقی نواحی ایران بود، پنجشنبه ۲۹ مهرماه، همزمان با آغاز بهکار چهاردهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در کرمان، درگذشت.
در گزارشی که ستاد خبری جشنواره موسیقی نواحی از افتتاحیه آن جشنواره منتشر کرد، از اجرای سوگنواختی با ساز کرنا و نقاره قشقایی خبر داد که هنرمندان قشقایی به یاد این پیشکسوت و محقق موسیقی قشقایی نواختند.
پروین بهمنی از معدود زنانی بود که به دلیل آشنایی و نسبت فامیلی با محمد بهمنبیگی، پدر آموزش عشایری در ایران، سهمی جدی در آشنا ساختن زنان منطقه خود با سوادآموزی و نیز پرداختن به هنر داشت. از آن گذشته، او به همراه فرزندش، دامون ششبلوکی، در گردآوری و پژوهش درباره هنر زنان قشقایی نقشی ویژه داشت.
هنر زنان قشقایی با کار و زندگی آنان در آمیخته است، چرا که در زندگی عشایری، زنان پابهپا و شانهبهشانه مردان، درگیر کار و کسب و معاشند و تقریبا برای تمامی سنتها و رسوم کاری آنان آواها و نواهایی خلق شده است؛ از لالاییهای مادران برای فرزندانشان گرفته تا آواهایی که به کوچ، بافندگیهای مختلفِ فرش و گلیم و گبه، و تا دوشیدن شیر از احشام و بردن گله به چرا و …، را شامل میشود.
اجرای لالایی در جشنواره موسیقی فجر
پیشینه خانم بهمنی در موسیقی اگرچه به چندین دهه میرسد، اما اتفاقی ویژه در سیامین جشنواره موسیقی فجر در سال ۱۳۹۳ سبب شد تا نام او رسانهای شود و شهرتی ملی برایش به ارمغان آورد. در آن جشنواره شبی را به یاد او اختصاص دادند با عنوان شب پروین بهمنی. برگزاری آن شب با دو منظور انجام شد؛ نخست معرفی چهرهای که بیش از چهار دهه در زمینه موسیقی نواحی ایران کوشید، و دیگر تلاش برای گردآوری و تامین بخشی از هزینههای درمان سخت او، چرا که بیماری خانم بهمنی فرآیندی طولانی داشت. او حتی در برههای به سرطان مبتلا شد و تمامی موهایش را به علت شیمیدرمانی از دست داد. هزینههای درمانی او نیز به قدری زیاد بود که تامین آن از عهده او و خانوادهاش برنمیآمد و به همین دلیل، کنسرت و نکوداشت مقام هنریاش را در جشنواره موسیقی فجر سال ۱۳۹۳ برگزار کردند تا بخشی از آن هزینهها تامین شود. در گزارشی که سایت موسیقی ما(۲۱ دی ۱۳۹۳) از برگزاری شب پروین بهمنی داد، از قول دبیر اجرایی جشنواره آورد: «کلیه عواید حاصل از فروش بلیتهای این برنامه به روند درمانی پروین بهمنی تعلق میگیرد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از مهمترین تلاشهای پژوهشی فراوانی که خانم پروین بهمنی صورت داده است، زنده کردن لالاییها و موسیقی ازبینرفته «عاشیقلار» است؛ از جمله با گردآوردی و حفظ منظومه داستانی «اصلی و کرم»، و آثاری چون «زندگینامه هنرمندان قشقایی»، «زنان نامدار قشقایی»، سه سیدی پژوهشی به همراه کتابچه از موسیقی «عاشیقلار» و سیدی پژوهشی «آوازهای قشقایی»، که از جمله بخشهای مهم کارنامه هنری اوست که میتواند دستمایه خوبی برای کارهای مهم در زمینه موسیقی مناطق ایران به حساب آید. او اما در خوانندگی هم دستی داشت و آموزههایی آوازی را از نورعلیخان برومند فرا گرفت و مدتی نزد هنگامه اخوان ردیف آوازی کار کرد و یک گروه موسیقی به نام «حاوا» هم بنا گذاشت که کارهای خود را برای بانوان اجرا میکردند، هرچند، حسرت اجرای زنده و عمومی و انتشار آلبوم موسیقایی همچنان و تا دم مرگ در او باقی ماند.
معرفی ابراهیم گنجی و محمدحسین کیانی (شاهنامهخوان بزرگ ایل قشقایی) از مهمترین فعالیتهای او در معرفی هنرمندان بزرگ و فراموش شده منطقه به جشنوارههای منطقهای و ملی بود. برای همین تلاشها بود که به او ابتدا نشان درجه دو و سپس در سال ۹۶ نشان درجه یک هنری اعطا شد.
لالاییخوانی در ایران در حصار ممنوعیت صدای زنان
وجهی دیگر از کار بهمنبیگی، پرداختن به موسیقی لالاییهای منطقه خود بود. لالاییها از این منظر جالب توجهاند که تقریبا آوازهایی منحصر به زنان است، چرا که برآمده از سنت بچهداری در گذشته است و نجواهای زنانی است که فرزندان شیرخوار یا خردسالان را به خواب میکردند و برای این کار در گوش کودک خردسالشان نجواهایی میکردند تا آنها با موسیقی مستتر در آواهای لالایی خواب آرامتری داشته باشند. از این منظر میتوان لالاییخوانی را نخستین نغمههای تاریخ بشری خواند.
این نواها به مرور زمان به اشعاری ضمیمه شد و اندک اندک چنان وسعتی یافت که هر منطقه برای خود لالاییهای خاصی داشت. پس از انقلاب اما به دلیل ممنوعیت صدای زنان، انتشار لالاییخوانی هم با محدودیت روبهرو شد. اما بودند هنرمندانی که جسارت میورزیدند تا روزنهای در دیوار ستبر ایجاد کنند.
شاید نخستین بار محسن مخملباف بود که جرات کرد و با آهنگسازی حسین علیزاده و بهرهگیری از صدای افسانه جهانگیری، همسر فرود گرگینپور و از خوانندگان نامی ایل قشقایی، لالاییخوانی او را در فیلم به کار گرفت. بعدها اما همین خواننده زن، نتوانست لالایی خود را در جشنوارهای محلی اجرا کند. بر اساس گزارشی که هرانا، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۷ روی تارنمای خود قرار داد، بهرغم صدور مجوز برای لالاییخوانی خانم جهانگیری در جشنواره فرهنگی و هنری ایل قشقایی در گچساران، در آخرین لحظات جلو اجرای او گرفته شد. امام جمعه آن شهر از جمله مخالفان سرسخت برگزاری آن برنامه بود و در همین خبر اشاره شده است که فشار برخی نهادهای بالادستی سبب شد تا بهرغم داشتن مجوز، در آخرین لحظه جلو اجرای آن برنامه گرفته شود.
امیر توسلی، دیگر آهنگسازی بود که با توصیه داود میرباقری و برای تیتراژ پایانی سریال معروف مختارنامه، از لالاییخوانی یک خواننده زن بوشهری بهره گرفت. صدیقه بحرانی که شروهخوانی معروف در منطقه بوشهر است، آن لالایی را با زیبایی و حسی تحسینبرانگیز اجرا کرد. پخش آن لالایی در پایان سریال (که گفته میشد بهرهگیری از بخشی از حادثه کربلا است) این گمان را تقویت کرد که شاید به دلیل تم مذهبی کار، پخش آن با مشکلی روبهرو نشود، اما به محض پخش آن، برخی اعتراضات از سوی محافل متعصب مذهبی بلند شد. این بخش از لالایی در واقع نغمهخوانی مادر علیاصغر(فرزند امام سوم شیعیان) هنگام خواب کردن فرزندش است و لذا تمامی نغمه باری مذهبی دارد که زنان بوشهری در مراسم مذهبی و به خصوص هنگام سوگسرودهها برای مرگ فرزندانشان آن را میخوانند تا غم از دست دادن فرزندانشان را با همین رخداد در حادثه کربلا پیوند زنند.
در زمینه لالاییخوانی البته باید به تلاشهای بانو سیما بینا هم اشاره کرد. او که شاید از برجستهترین زنان خواننده بعد از انقلاب در ژانر موسیقی سنتی و نواحی باشد، از دههها قبل پژوهش و گردآوری نغمات موسیقی نواحی را در برنامه کاری خود قرار داده بود. سیما بینا در گفتوگویی با رادیو دویچهوُله (۲۳ ژانویه ۲۰۱۰) اشاره کرد که در سالهای اولیه دهه ۹۰ میلادی نزد فرهاد فخرالدینی، استاد برجسته وآهنگساز نامی رفت و او تشویقش کرد که این لالاییها را گردآوری کند:« وقتی حدود شش تا هفت لالایی را از روستاها و شهرها جمعآوری کردم، استاد فرهاد فخرالدینی که هنرمند بزرگی هستند و خودشان هم روحیهای بسیار متین و هنرمندانه دارند، پیشنهاد کردند که با هم به دنبال گرفتن مجوز کار برویم. چون کار را بسیار زیبا میدانست و ابراز علاقه کرد که تعدادی از آنها را تنظیم کند.»
او میافزاید: «این اولین بار و شاید بتوانم بگویم آخرین باری بود که من برای خواهشی، آن هم همراه استاد محترمی، به تالار وحدت رفتم. خیلی هم امید داشتم که حتما مجوز این کار را خواهم گرفت. ولی متاسفم از این که با همه صحبتهای محکم و خواستهای قویای که استاد فرهاد فخرالدینی بیان میکردند، مجوز داده نشد.»
از آن پس بود که سیما بینا به صرافت گردآوری و انتشار این آثار در خارج از ایران افتاد و در نهایت، ده سال قبل موفق شد بیش از ۴۰ لالایی را در ۴ سیدی و به همراه یک کتابچه توضیحی در خارج از ایران منتشر کند. این مجموعه با عنوان «لالاییهای ایرانی» در فضای مجازی در دسترس است.